قطعه هایی پراکنده در مصیبت اهل بیت ع

ساخت وبلاگ

قطعه هایی

به تقلید از سید حمید برقعی شاعر عزیز ایران زمین

زبان حال حضرت رباب س :

 

گرمای آسمان شده چون تیر و بعد از آن ...

قحطی شده به سینه ی من شیر و بعد از آن ...

مادر شده ز گریه ی تو پیر و بعد از آن ...

دست عمو بریده ز شمشیر و بعد از آن ...

تیری به جای آب درید حنجر تو را

مضطر شده پدر چه کند پیکر تو را

.......................................................................

روضه خواندن حضرت سکینه س در رثای حضرت رقیه س :

 

در قلب دشمنش هوس ری دید و بعد از آن ...

رأس برادرش به سر نی دید و بعد از آن ...

در سفره هایشان طرب و می دید و بعد از آن ...

آه از نهاد عمه ی خود «دی» دید و بعد از آن ...

دستان کوچکش سر بابا به بر کشید

بلبل کنار تشت طلا دق کرد و پر کشید

.........................................................................

زبان حال امام حسین ع سر جنازه ی علی اکبر ع :

 

دامن کشان ز اهل حرم رستی و بعد از آن ...

کردی ز شوق دیدن حق مستی و بعد از آن ...

دادی به کام خشک و لبم هستی و بعد از آن ...

مردانگی ز تو ؛ ز عدو پستی و بعد از آن ...

پرپر شدی به دامن میدان و... وای من

داغ تو ماند و خنده ی دشمن برای من

یا ابالفضل ع

از تشنگان خیمه خجل بودی و بعد از آن ...

رفتی که از شریعه بری سودی و بعد از آن ...

رفت آسمان امید تو چون دودی و بعد از آن ...

خون از دو دست و چشم و سرت رودی و بعد از آن ...

مولی عمود خیمه ی تو وقتی که بر کشید

تنهایی و آه از جگر ، درد کمر کشید

زبان حال 

روضه خواندن عمه سادات س و امام سجاد ع برای ارباب بی کفن ع

 

شده سرش جدا ز تن و بعد از آن ...

شده بدون سر ، بدن و بعد از آن ...

به نیزه شد سرش ؛ رها نمی شود

شده به بر رها بدن و بعد از آن ...

چو مهری تابد آن سرِ به روی نی

به شب بود چو ماه من و بعد از آن ...

همه به دزدی آمدند و از تنش

عمامه ، کهنه پیرهن و بعد از آن ...

ردا و کفش و هر چه بوده در برش

به کف نگین و وای من و بعد از آن ...

سمّ سطور و بی کفن به مقتلش

سه روز و شب رها بدن و بعد از آن ...

دهاتیان با وفا به دفن او

ز بوریا بود کفن و بعد از آن ...

بیاید از دل ملک و ما و هم

وحوش و طیر و جنیان نوای غم

 

بیت اول مال من نیست

زبان حال امام حسن مجتبی ع :

 

« پدرم خانه نشین شد دیدم

مادرم نقش زمین شد دیدم »

پیش چشمم لعن شد بابای من

هیچ کس نشنید واأُمّای من

صبر جانسوزم بود با هر گذر

از میان کوچه و دیوار و در

فتنه های گرگ مکّاری ز شام

بعد بابا کرده روزم را چو شام

در نمازم چون به پا استاده ام

میکشند از زیر پا سجاده ام

آتش فتنه چو بر جانم زدند

دوستان شمشیر بر رانم زدند

حال و روزم گشته با طعنه عجین :

السّلامُ یا مُذِلَّ المُؤمنین

حال ، ممنونم ز تو؛ زهر جفا

راحتم کردی ز یار بی وفا

میروم دیدار جانانم شده

صبحگاهِ تیر بارانم شده

در فراقم غم مخور ای نورعین

نیست روزی مثل روزت یا حسین ع

 

قطعه هایی بیاد صحن و سرای باصفای کاظمین :

 

صفای این حرم گرچه تمام است

مصیبت خانه ای بر دو امام است

دو جا رفته دلم باشد عزادار

یکی زندان یکی بر روی بام است

 

زبان حال موسی بن جعفر ع :

 

اگر چه ظلم دیدم مخفیانه

بزد دشمن مرا زخم زبانه

شکنجه دیدم از هر نوع اما

نزد کس دخترم را تازیانه

 

زبان حال جواد الائمه ع :

 

صدای ناله ام نشنیده ماند و ...

جگر از تشنگی تفدیده ماند و ...

میان کف زدن تنها دهم جان

محمد هادی ام نادیده ماند و ...

الف بر قامتم چون دال میزد

کبوتر در عزایم بال میزد

...........................

اگر چه راحتم بر جان نبوده

به قلب همسرم ایمان نبوده

اگر چه تشنه لب جان دادم اما

تنم زیر سم اسبان نبوده

خواندنی های جیگر...
ما را در سایت خواندنی های جیگر دنبال می کنید

برچسب : شعر,مدایج,مراثی,امام حسین,ابالفضل,پیرهن,نیزه,مهر,ماه,عمامه,کفش,خیمه,چشم, نویسنده : محمد عبدالحسینی aahoo51 بازدید : 1919 تاريخ : جمعه 30 تير 1391 ساعت: 3:27